چکیده: در دین مقدس اسلام مقنن الله متعال(ج) می باشد و پیامبران الهی به نیابت از ذات اقدسی الهی قانونگذاری می نمایند، احکام و ارشادات  اسلام محدود به اخلاقیات و فردیت نیست، بلکه بر تمام حیات بشری احاطه دارد. اسلام یگانه دینی است که دارای نظام کامل  سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، علمی و فرهنگی بوده و احکام جامع و شامل آن در هر عصر و زمان قابل تطبیق و تعمیل می باشد. 

اصطلاحات کلیدی: پیامبران، ادیان الهی، اسلام، قانون، بشریت

مقدمه:

قانون موجب ایجاد نظم، استحکام روابط اجتماعی و ایجاد اعتماد متقابل، به عنوان سنگ بنای اولیه پرورش استعدادهای بشری می شود. بدون قانون نه اجتماع شکل می گیرد و نه پیشرفتی پدید می آید. این قوانین می توانند سماوی و یا وضعی باشند، از بدو خلقت انسان الله متعال(ج) قوانینی را برای حیات بشری وضع و برای تبلیغ و تطبیق آن پیامبران را ارسال نمود، طوریکه الله متعال میفرمایند : {لَقَدْ اَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ اَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}، تا بدین وسیله عدالت به روی زمین حکم فرما و دامن ظلم و تعدی برچیده شده و بشر به آرامش روحی و جسمی نایل گردد.

در مقاله حاضر پیرامون عوامل عمده ارسال پیامبران، چیستی سیاست و قانونگذاری اسلام در عرصه های سیاسی، اقتصادی، علمی و فرهنگی، دلایل ناکامی عملی جهان اسلام  و راه های بیرون رفت مسلمانان و کشور های اسلامی از بن بست کنونی بحث گردیده است.

مبحث اول – رسالت پیامبران(ع)

رسالت پیامبران(ع) به طور عمدهشامل بخش های ذیل می گردد:

  • تبلیغ و ترویج جهان بینی: زیرا شناخت انسان، جامعه، تاریخ، هستی و بلآخره شناخت خالق هستی بر محور آموزه های ناب کتب آسمانی به ویژه ام الکتاب ( قرآن عظیم الشان ) استوار و اساس شخصیت معنوی انسان را تشکیل می دهد.
  • نشر و تطبیق احکام یا قوانین:در کنار سایر مسایل عقیدتی و فکری، بعد دیگر رسالت هر پیامبر به ویژه پیامبر بزرگ اسلام را نشر، تبلیغ و تطبیق احکام یا شریعت تشکیل داده است.

مبحث دوم – قانونگذاری در ادیان الهی

قانون گذار اصلی در سیستم حکومتداری و اجتماع اسلامی، خدای متعال(ج) است، پیامبران الهی به نیابت و نمایندگی از ذات اقدسی الهی قانونگذاری می نمایند، در حقیقت پیامبر اراده و حکم خداوند بزرگ را به بشر تبلیغ کرده و تمثیل می نماید و اولو الامر مسلمانان نایب پیامبر بوده، به نیابت از پیامبر و طبق اصول اساسی ای که خدای بزرگ و پیامبر او گذاشته اند، جزئیات مسایل مختلفه زندگی را بنام قوانین و مقررات تنظیم و تسجیل نموده و برای تنظیم اجتماع به کار می گیرد.

مبحث سوم – محدوده قانونگذاری اسلام

اسلام محدود به اخلاقیات و فردیت نیست، بلکه تسری بر تمام حیات بشری دارد، اگر بیطرفانه و محققانه به سیستم قانونگذاری یا حکومتداری در اسلام توجه نماییم، در می یابیم که دین مقدس اسلام مثل یهودیت و نصرانیت منحرف شده محدود به زندگی فردی و عبادتگاه نبوده، بلکه چنانکه سیدقطب(رح)، گفته است، اسلام یک نظام مکمل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و حتی تعلیمی و تربیتی است که ضامن سعادت دنیوی و اخروی فرد و جامعه می باشد.

مبحث چهارم – چیستی سیاست و قانونگذاری اسلام در عرصه سیاسی

بررسی، نقد و تحلیل رابطه دین و سیاست از بحث های بسیار دیرینه است، استعمار نوین و استکبار بین المللی در رأس آمریکا از دیر زمانی است که بخاطر حذف دین، علماء و شخصیت های بارز اسلامی، توطئه جدایی دین وسیاست را از طریق مطبوعات القایی وابسته به خود، تبلیغ، ترویج و بازتاب می دهد.

در واقع پرداختن به امور سیاست و حکومتداری کار همه پیامبران به شمول پیامبر ما حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم و مکلفیت و فریضه همه پیروان ایشان می باشد.

تعریف ما از سیاست: ایجاد جبهه ای جدید برای تاسیس حکومت و دولت، مبارزه با نظام ها و شخصیت های کافر و ظالم، که از ایجاد حکومت اسلامی ممانعت می نمایند و برعکس همکاری با حکومتهای مسلمان و عادل و اصلاح یا بر اندازی حکومتهای فاسد می باشد.

برایرد یا قبول این که آیا اسلام به سیاست کار دار یا خیر، باید دو نوع اسناد را بررسی تحقیقی نماییم:

  1. اسناد فکری اسلام: که شامل صحایف، کتب سماوی، قرآنکریم و احادیث پیامبر اسلام صلی الله علیه و سلم  می گردد، وقتی آیات قرآنکریم را مطالعه بفرمایید، در کنار سایر هدایات رهنمودی، در بیشتر از چند صد آیت پیرامون  مسایل عمده سیاست و حکومتداری دساتیر را صادر می نماید؛ از جمله:
  2. قال الله تعالی: {لَقَدْ اَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَ اَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ}[1].
  3. قال الله تعالی:{ ذَلِكُمْ حُكْمُ اللَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ  وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}[2]
  4. قال الله تعالی: {کَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللهُ النَّبِيِّنَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَ أَنزَلَ مَعَهُمُ الکِتَابَ بِالحَقِّ لِيَحکُمَ بَينَ النَّاسِ فِيمَا اختَلَفُوا فِيهِ }[3]
  5. اسناد تاریخی: نظام سیاسی و حکومتداری پیامبران الهی و بخصوص پیامبر عظیم الشان اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم مثل:
  6. حکومت حضرات موسی، سموئیل، داود، سلیمان و سایر فرمانروایان مقدس.
  7. مبارزات حضرات نوح، ادریس، لوط، هود، صالح و ابراهیم، ذکریا، عیسی و غیره پیامبران الهی علیهم السلام.
  8. مبارزات فکری، سیاسی، نظامی و تأسیس حکومت جهانی اسلام بدست حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم این ها همه نشانگر آن است که در اسلام نه تنها که تشکیل حکومت از رووس فکری آن است، بلکه عدم بغاوت علیه حکومات غیر عادلانه و غیر اسلامی را بزرگترین بدعت دانسته و قیام علیه آن را فریضه هر فرد امت مسلمه دانسته و جهاد را تا روز قیامت جاری حکم نموده است.

مبحث پنجم – اقتصاد و سیستم اقتصادی اسلام

اقتصاد از اصول اساسی اسلام است؛ بنای چهارم از پنج بنای اسلام را توجه به امور اقتصادی تشکیل می دهد. در (32) جای قرآن کریم به اصل اقتصاد تأکید شده و حتی در چندین جای قرآن کریم از فراموشی آن مسلمانان برحذر گردیده اند؛ از جمله آنجا که در قرآن کریم می آید:{ وَدَّ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَ أَمْتِعَتِكُمْ…}[4]. اقتصاد معجزه یا جادو نیست که دسترسی به آن مشکل و ناممکن باشد، آنگونه که برخی از مطبوعات تبلیغ می نمایند؛ بلکه عوامل اقتصاد عبارتند از: (زمین، کار و سرمایه)که عوامل متذکره در تمام کشورها وجود دارند. مهم مدیریت و سیستم اقتصادی است: از این نظر بهترین سیستم، سیستم اقتصادی اسلام است؛ زیرا:

اول، مبارزه با عوامل سیاسی و اجتماعی فقر می نماید؛ مثل:

  • استعمار و تجاوز به کشورها؛
  • سلب آزادی و استقلال ملت ها؛
  • تحریم های اقتصادی و تجارتی بالای کشورها توسط قدرتها؛
  • غفلت و بی تفاوتی ملت ها؛ که از عوامل اساسی فقر تمام ملت ها در جهان استند.

 دوم، عوامل رشد اقتصادی را در سیستم خود دارد؛ مثل:

  • در روند تولید؛ از یک طرف مالکیت فردی را به رسمیت می شناسد تا انگیزه زحمت کشی در افراد طبق سرشت بشری تشویق گردد؛ و از جانب دیگر بدست آوردن سرمایه از راه های حرام مثل کاباره، شراب، قمار، سودخواری و امثال آن را تحریم می نماید.در روند توزیع؛ تصرف در ملکیت را به خود افراد و طبق میل آن ها در چوکات قوانین اجازه می دهد، ولی اختصاص پول و سرمایه گذاری در سکتورهایی حرام مثل کاباره، شراب، قمار، سودخواری را ممنوع قرار می دهد.

در روند مصرف؛ اصل را بر این گذاشته است که کلوا و اشربوا ولا تسرفوا و در کنار آن یکسری قواعد متعدد اقتصادی-اخلاقی برای حمایت افراد دست و پا شکسته و پسمانده های جامعه تشویق کرده و برعکس اسراف و تبذیر را ممنوع قرار می دهد.   

سوم، بهترین نظام اقتصادی، نظام اقتصادی اسلام است؛ زیرا عاری از افراط آمپریالیزم( مالکیت فردی مطلق و مصرف بدون حد و مرز) وتفریط کمونیزم (لغو مالکیت خصوصی) بوده و خود آن اصالت متکی به قرآن دارد.

مبحث ششم – قوانین و قواعد علمی و فرهنگی اسلام

در اسلام علم آموختن بر زن و مرد مسلمان فرض بوده و اسلام عالم و جاهل را برابر نمی داند، بعد از ظهور اسلام علم و دانش بر عالم سیطره پیدا می نماید، مدارس از خورد و کوچک تا بزرگ تشکیل و مراکز عظیم علمی و تحقیقی تأسیس می شود.

از نظر فرهنگی نیز فرهنگ اسلامی یک فرهنگ عالی است، به این معنی که از نظافت بدن چون شستن دندانها، سر و امثال آن گرفته تا نظافت لباس مسکن و محل زندگی در اسلام امر شده است. احترام به کلان و شفقت به خورد در نظام خانوادگی و اجتماعی یک اصل شمرده می شود، برای همه جزئیات مسایل رهنمودهای ارزنده را پیش بینی نموده و تحت عنوان فرایض، سنن و مستحبات به آن احکام پیش بینی نموده است، این ها همه نشانگر و ثابت کننده سیستم فرهنگی عالی اسلام و توجه اسلام به فرهنگ اجتماع است.

مبحث هفتم – دلایل ناکامی عملی جهان اسلام

برخی ها سوال دارند وقتی اسلام بهترین نظام سیاسی است، پس دلیل ناکامی و ذلت کشورهای اسلامی چیست که در همه جا اسیر و برده استند، منابع طبیعی شان در خدمت دیگران، نیروی جنگی شان به نیابت از دیگران در جبهات گرم و خونین، زیر لوای شرق یا غرب جان می دهند، مسلمان عزت ندارد، آرامش ندارند، اکثریت اتباع کشورهای اسلامی تلاش می نمایند تا از کشورهای اسلامی فرار کرده و به کشورهای غیر اسلامی پناهنده شوند، برای توضیح دلیل این شکست باید گفت که ذلت و زبونی مسلمانان  ناشی از دلایل ذیل می باشد:

  1. دوری مسلمانان در عصر حاضر از آموزهای دینی به شکل همه جانبه؛ مثلاً مسلمانان  از کل قرآن به جز مسایل فقه معاملات و عبادات به بقیه احکام قرآنی نپرداختند.
  2. تهاجم پیاپی دشمنان بشریت و جهانگشایان خون آشام؛ مثل چنگیزی ها، صلیبی ها، استعمار فرانسه، انگلیس، اسپانیا، روسیه کمونیست و تهاجم سهمگیین فعلی ناتو بر جهان اسلام.
  3. نبود آزادی، استقلال و زعامت با سلامت در رأس کشورهای اسلامی در طی قرون استعماری.
  4. اجیر نمودن مهره های جاسوس و مزدور در رأس کشورهای اسلامی؛ چون امان الله شاه و اشرف غنی در افغانستان، مصطفی کمال اتاترک در ترکیه، جمال ناصر در مصر، ناصر الدین شاه و رضا شاه در ایران و سایر مهره های ضعیف، منفور و مزدور در سایر بلاد اسلامی.

نتیجه گیری:

  • قانونگذار اصلی خداوند جل جلاله بوده، پیامبران نماینده گان  خداوند(ج) درتبلیغ و  تطبیق احکام می باشند.
  • پرداختن به امور سیاست و حکومتداری کار همه پیامبران به شمول پیامبر ما حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه وسلم و مکلفیت و فریضه همه پیروان ایشان می باشد.
  • اسلام بهترین نظام سیاسی و زندگی است و سعادت بشر به جز در سایه اسلام تأمین شده نمی تواند.
  • بهترین نظام اقتصادی، نظام اقتصادی اسلام بوده که عاری از افراط آمپریالیزم و تفریط کمونیزم می باشد.

پیشنهادات:

  1. نظام اسلامی به اساس تیوری و عمل  به عنوان بهترین نظام مناسب برای جهان در بعد سیاست، اقتصاد، فرهنگ و باید از طریق مطبوعات و رسانه ها پیشنهاد و تبلیغ گردد.
  2. ترویج و گسترش دین اسلام به معنایی واقعی آن در جهان، بدور از خلط نمودن آراء و افکار ضعیف زیر نام اسلام و دیانت که باعث نفرت پراگنی علیه اسلامی می گردد.
  3. ترویج و تبلیغ آموزه های دینی به طور کامل و همه جانبه بین مسلمانان، تا مسلمانان به مدینه فاضله ایده آل دست یابند.

[1]– سوره حدید آیت 25 .

[2]  – سوره ممتحنه آیت 10 .

[3]  – سوره بقره آیت 213 .

[4] – سوره نساء آیت 102 . 

نوشته‌های مشابه