مقدمه:

حق تعلیم و آموختن سواد یکی از شناخته شده ترین حقوق بشری بوده و امروزه گسترش مؤسسات و نهادهای تعلیمی و تحصیلی در جهان، خود اهمیت این موضوع را برملا می سازد.

          تعلیم و تعلم در امر پیشرفت جوامع انسانی و ایجاد تغییرات مثبت در زنده گی انسانها نقش اساسی دارد. در واقع رشد بطی اقتصادی و اجتماعی انسان ها در گذشته و سرعت رشد و توسعۀ اقتصادی بشر در دو – سه قرن اخیر به همین موضوع بسته گی دارد؛ زیرا در گذشته و قرون ماضیه سواد و تحصیل یک مسألۀ طبقاتی و در انحصار گروه های خاصی از اجتماع قرار داشت و مابقی مردم از آن محروم بودند؛ برعکس امروزه سواد و تحصیل جزو مهمی از زنده‏گی انسانهای معاصر بوده و رشد توسعۀ سرسام آور، سریع و شگفتی برانگیز کشورهای مختلف در جهان معاصر از همین همه گانی شدن تحصیل و سواد مایه می گیرد.

          گذشته از اصل موضوع تحصیل دانش و تعلیم به صورت منظم، مسألۀ سوادآموزی یعنی آموزش حداقل سواد برای افراد بزرگسال بازمانده از تعلیم منظم، در حال حاضر اهمیت بیشتری کسب نموده است؛ زیرا وجود افراد تعلیم یافته در یک جامعۀ انسانی، باعث بلند رفتن سویۀ فرهنگی، ایجاد فضای سالم زیست باهمی، درک مسألۀ احترام به قوانین مملکتی، توانمند سازی افراد ناتوان و اشتغال زایی این افراد می‏گردد. در نهایت سوادآموزی در کسب مهارت حرفه یی و تخنیکی برای این افراد کمک نموده و آنها را به حیث افراد مستعد، مفید و کاربلد و دارای نقش مثبت در ارتقای سویۀ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعۀ شان مبدل می سازد.

          بنابراین در همۀ کشورها، مخصوصاً در کشورهای رو به توسعه که دارای آهنگ سریع رشد اقتصادی و اجتماعی می‏باشند، مسألۀ سوادآموزی جدی گرفته می شود. این کشورها قوانین سفت و سختی را در این خصوص وضع کرده و مبالغ هنگفتی را در این راه به مصرف می رسانند.

          در سطح جهانی، نهادهای مختلفِ زیر مجموعۀ سازمان ملل متحد به ویژه سازمان علمی فرهنگی این نهاد (یونسکو) دست اندر کار مساعی برای رشد و توسعۀ سوادآموزی در جهان بوده و وجوه بالایی را در این راه هزینه می‏ نمایند.

          کشور ما افغانستان نیز یکی از کشورهایی است که با همۀ فراز و نشیب های تاریخی و سیاسی، به این مهم توجه کرده و در چوکات وزارت معارف این کشور معینیتی برای این موضوع پیش بینی شده است. در مقالۀ حاضر ما روی اهمیت موضوع سوادآموزی و وضعیت آن در کشور خود پرداخته ایم.

چکیده:

سواد یک حق بشری است و حکومت ‌ها مکلف هستند تا زمینۀ تعلیم و تربیه را برای همه کودکان فراهم سازند. بی سوادی یک مشکل عمده و اساسی فراراه پیشرفت و آرامش مردم ما بوده و میلیون‌ها نفر اعم از زنان و‌ مردان در افغانستان از نعمت سواد محروم اند. کودکانی که به دلیل جنگ و ناامنی از مکتب و آموزش باز مانده اند در حسرت روزی بسر می‏ برند که بتوانند درس بخوانند و باسواد شوند.

در مقالۀ حاضر «حق سواد و وضعیت سوادآموزی در افغانستان» چیستیِ سواد، حق سواد از نظر اسلام، قوانین داخلی و بین المللی، تاریخچۀ سواد و آمار سواد در افغانستان، ممنوعیت ‏ها و نتایج را که این ممنوعیت ‏ها به بار خواهد آورد، مورد بحث و بررسی قرار داده شده است.  

کلید واژه گان: تحصیل، تعلیم، سواد، سوادآموزی، افغانستان

فصل اول

کلیات

مبحث اول چیستی سواد

مبحث چیستی سواد، به بحث در بارۀ معناهای لغوی، اصطلاحی و قانونی سواد می‏ پردازد:

گفتار اول – تعریف لغوی و اصطلاحی سواد:

در تعریف سنتی، سواد توانایی خواندن و نوشتن است، یا توانایی به ‌کاربردن زبان برای خواندن، نوشتن، گوش‌ دادن و سخن گفت؛ ولی در مفهوم نوین این واژه به سطحی از خواندن و نوشتن که برای ارتباط کافی است گفته می‌ شود  مفهوم باسوادی را سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) چنین بیان نموده است: «باسوادی توانایی شناخت، درک، تفسیر، ساخت، برقراری ارتباط و محاسبه در استفاده از مواد چاپ‌ شده و نوشته ‌شده مربوط به زمینه ‌های گوناگون است.»[1]

مادۀ (35) قانون معارف در مورد چنین صراحت دارد: «سوادآموزی و سواد حیاتی شامل آموزش خواندن، نوشتن، حساب و آموزش دانش و مهارت ‏های حیاتی، حرفه‏ یی و شغلی (پیشه) می‏ گردد که برای اشخاص بالغ محروم از سواد و نوجوانان و جوانان بازمانده از مؤسسات تعلیمی در کشور به صورت متوازن و عادلانه تنظیم می ‏گردد.»[2]

گفتار دوم – تعریف حقوقی سواد:

مادۀ 35 قانون معارف افغانستان سوادآموزی را ذیلاً تعریف نموده است: «سوادآموزی و سواد حیاتی شامل آموزش خواندن، نوشتن، حساب و آموزش دانش و مهارت ‏های حیاتی، حرفه ‏یی و شغلی (پیشه) می‏ گردد که برای اشخاص بالغ محروم از سواد و نوجوانان و جوانان بازمانده از مؤسسات تعلیمی در کشور به صورت متوازن و عادلانه تنظیم می‏ گردد.»[3]

مبحث دوم – اهداف سوادآموزی: 

اهداف سوادآموزی و سواد حیاتی عبارت اند از:

1 – رعایت احکام دین مقدس اسلام در رابطه به آموزش سواد و علم.

2 – فراهم نمودن زمینۀ خواندن، نوشتن، حساب و کسب دانش و مهارت ‏های حیاتی و حرفه‏یی بی‏ سوادان و کم ‏سوادان و آماده ساختن آنها برای ادامۀ تعلیمات.        

3 – فراهم نمودن زمینة ادامة تعلیم مندرج این قانون برای نوجوانان و جوانانی که از تعلیم باز مانده اند.[4]

فصل دوم

حق سواد در شریعت اسلامی، قوانین داخلی و کنوانسیون‏ های بین المللی

فصل دوم مقالۀ حق سواد و وضعیت سوادآموزی در افغانستان ریشه‏ها و بنیادهای حقوقی و قانونی این حق را از منظر قوانین دینی و متعارف و همچنان و کنوانسیون‏ های پذیرفته شدۀ بین المللی میان کشورها به بررسی می گیرد، تا ابعاد حقوقیِ حق سواد توضیح گردد:

مبحث اول فرضیت و اهمیت تحصیل علم در شریعت اسلامی

این مبحث فرضیت تحصیل و اهمیت تحصیل علم در شریعت اسلامی و تاریخ اسلام را به بررسی می گیرد و دست یابی به این حق را از پرتو نصوص شرعی به قضاوت می‏ نشیند.

گفتار اول – فرضیت تحصیل علم در قرآن کریم

اسلام دین بیداری، روشنگری و آگاهی است و هر نوع جهل و بی ‌سوادی را محکوم می ‏کند و همه‏گان را به فراگرفتن دانش امر می‌ کند.  در زمینۀ تعلیم، تعلم و تربیت آیات و احادیث بسیاری داریم که نشان دهندۀ اهمیت و جایگاه ویژه آموزش در دین مقدس اسلام است. دین اسلام از همان آغاز به از بین بردن جهل و بی‌ سوادی پرداخت و تعلیم و تربیت را به عنوان  برنامه ‏یی الهی و پسندیده به مردم معرفی نمود. الله متعال در سورۀ زمر به ارزش علم ‌اندوزی و برتری عالمان بر جاهلان اشاره کرده می‌ فرماید: ﴿…هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ…﴾[5] ترجمه : آیا کسانی که می ‌دانند با کسانی که نمی ‌دانند یکسانند؟

گفتار دوم – اهمیت تحصیل علم در روایات اسلامی

پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم در نخستین اقدامات خود پس از اولین پیکار نظامی با مشرکان، آموزش خواندن و نوشتن به ده مسلمان را بهای آزادی اسیران باسواد اعلام می‌ کند و با این دستور، در عمل، پرچم‏ دار مبارزه با بی ‌سوادی می‌ شود .[6] مسأله جنسيتي نمی ‏تواند مانع كسب و علم دانش شود: چنانكه نبي اكرم صلي الله عليه و سلم مي فرمايد: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ »كسب علم و دانش بر هر مسلمان واجب است.

هنگامي به اهميت اين سخن پي خواهيم برد كه توجه داشته باشيم در آن عصر زنان و دختران پَست‌ترين موجود به حساب مي ‌آمدند و به تعبير قرآن كريم: ﴿وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِالْأُنثَىٰ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ﴾[7] ترجمه : هرگاه به يكى از آنها بشارت دهند دخترى نصيب تو شده صورتش «از فرط ناراحتى» سياه مى ‏شود و مملو از خشم مى ‏گردد. پيامبر گرامي اسلام صلی الله علیه وسلم نيز با نظر به اينكه يكي از اهداف بعثت ایشان تعليم و تعلم است، در گفتار و رفتار خود مراراً وتكراراً به اهميت علم، آموختن و نقش آن در تكامل زندگي انسان تأكيد نموده است. تحصيل علم از نظر اسلام يك ضرورت مطلق است و هيچ قيد و شرطي ندارد «نه قيد زماني، نه قيد مكاني و فردي و نه هيچ قيد و محدوديت ديگري.»[8]

مبحث دوم جواز و مکلفیت فراگیری علم در قوانین داخلی

این مبحث موضوع جواز و مکلفیت فراگیری علم در قوانین داخلی را مورد بحث قرار می دهد و طی دو گفتار به موضوع می‏ پردازد :

گفتار اول – جواز و مکلفیت فراگیری علم در قانون اساسی افغانستان

قانون اساسی افغانستان تعلیم و آموزش را حق تمام اتباع افغانستان دانسته و تمام ادارات دولتی را مؤظف می سازد که در راستای محو  بی سوادی و گسترش سوادآموزی مخصوصاً میان کارمندان و اجیران کم سواد و بی ‏سواد همکاری و تلاش کنند. در این مورد مواد (43 ،44 ، 45 و 46) این قانون چنین صراحت دارد:

«تعليم حق تمام اتباع افغانستان است که تا درجۀ ليسانس در مؤسسات تعليمي دولتي به صورت رايگان از طرف دولت تأمين مي گردد. دولت مکلف است به منظور تعميم متوازن معارف در تمام افغانستان، تأمين تعليمات متوسطه اجباري، پروگرام مؤثر طرح و تطبيق نمايد و زمینۀ تدريس زبان هاي مادري را در مناطقي که به آنها تکلم مي کنند، فراهم کند.»[9]

«دولت مکلف است به منظور ايجاد توازن و انکشاف تعليم براي زنان، بهبود تعليم کوچيان و امحاي بي سوادي در کشور، پروگرام هاي مؤثر طرح و تطبيق نمايد.»[10]«دولت نصاب واحد تعليمي را، بر مبناي احکام دين مقدس اسلام و فرهنگ ملي و مطابق با اصول علمي، طرح و تطبيق مي کند و نصاب مضامين ديني مکاتب را برمبناي مذاهب اسلامي موجود در افغانستان، تدوين مي نمايد.»[11]

«تأسيس و ادارۀ مؤسسات تعليمات عالي، عمومي و اختصاصي وظيفه دولت است. اتباع افغانستان مي توانند به اجازۀ دولت به تأسيس مؤسسات تعليمات عالي،‌ عمومي، اختصاصي و سواد آموزي اقدام نمايند.» دولت مي تواند تأسيس مؤسسات تعليمات عالي،‌ عمومي و اختصاصي را به اشخاص خارجي نيز مطابق به احکام قانون اجازه دهد. شرايط شمول در مؤسسات تعليمات عالي دولتي و ساير امور مربوط به آن، توسط قانون تنظيم مي گردد.»[12]

گفتار دوم – جواز و مکلفیت فراگیری علم در قانون معارف

به اساس صراحت قانون معارف تعلیمات اساسی در افغانستان اجباری می باشد. در این مورد مادۀ چهارم این قانون چنین صراحت دارد: « (1) تعلیمات متوسطه (اساسی) در افغانستان اجباری می باشد. (2) تعلیمات دوره های قبل از مکتب، دوره های تعلیمات متوسطه ( اساسی)، ثانوی، تخنیکی – مسلکی، حرفه ‏یی، هنری، تعلیمات رسمی اسلامی، تعلیمات عالی، (صنوف سیزدهم و چهاردهم)، تربیۀ معلم و سوادآموزی و سواد حیاتی در مؤسسات تعلیمی و تربیتی دولتی به صورت رایگان تأمین می گردد. »[13]

مادۀ (37) قانون معارف تعلیمات سوادآموزی را برای کارکنان دولتی اجباری دانسته و چنین تصریح می نماید: «(1) تعلیمات سوادآموزی و سواد حیاتی برای کارکنان قرار دادی بی سواد و کم سواد ادارات دولتی و غیر دولتی اجباری می باشد. (2) وزارت ها و ادارات دولتی و غیر دولتی مکلف اند، زمینة تدویر پروگرام های سوادآموزی و سواد حیاتی را به همکاری وزارت معارف در ادارات مزبور فراهم نماید.»[14]

مادۀ سوم این قانون در مورد حق مساوی تعلیم و تربیه چنین صراحت دارد: « اتباع افغانستان بدون هیچ نوع تبعیض دارای حق مساوی تعلیم و تربیه می باشند.»[15]

مبحث سوم – جایگاه تحصیل علم در کنوانسیون ‏های بین ‏المللی

مادۀ 26 اعلامیۀ جهانی حقوق بشر در مورد حق آموزش و پرورش چنین صراحت دارد:

«1 – هرکس حق دارد که از آموزش وپرورش بهره مند شود. آموزش و پرورش لااقل تا حدودي که مربوط به تعلیمات ابتدایی واساسی است، باید مجانی باشد. آموزش ابتدایی اجباري است. آموزش حرفه‏ یی باید عمومیت پیدا کند و آموزش عالی باید با شرایط تساوي کامل، به روي همه باز باشد، همه بنا به استعداد خود بتوانند از آن بهره مند گردند.

 2 – آموزش و پرورش باید طوري هدایت شود که شخصیت انسانی هر کس را به حد کامل رشد آن برساند و احترام به حقوق و آزادی هاي بشر را تقویت کند. آموزش و پرورش باید با حسن تفاهم، گذشت واحترام به عقاید مختلف و دوستی بین تمام ملل، جمعیت هاي نژادي یا مذهبی و همچنین توسعۀ فعالیت هاي ملل متحد را درراه حفظ صلح وتسهیل نماید.

 3 – پدر و مادر در انتخاب نوع آموزش و پرورش فرزندان خود نسبت به دیگران اولویت دارند.»[16]

فصل سوم

وضعیت سواد آموزی در افغانستان

در فصل سوم این مقاله، نگاهی خواهیم داشت به وضعیت سوادآموزی در افغانستان، تا با تاریخچۀ این موضوع در اینجا آشنا شده و دلایل و موانع سوادآموزی را بدانید.

مبحث اول پیشینۀ تاریخی آموزش در افغانستان

این مبحث به بحث تاریخچۀ آموزش در کشور ما افغانستان می پردازد و در سه گفتار پیشینۀ تاریخی آموزش در

افغانستان طی دوران‏های اولیه، آموزش در دورۀ حکومت جمهوریت و آموزش در دورۀ حکومت امارت اسلامی آن را به بحث خواهد گرفت.

گفتار اول – پیشینۀ تاریخی آموزش در افغانستان در دوران‏های اولیه

سوادآموزی از سال های بسیار دور در کشور وجود داشته و در واقع در دوران امان الله خان در این کشور پایه گذاری شد. با آغاز زمامداری امان الله خان مدارس به شکل امروزی تأسیس شد؛ ولی مشکل اصلی این بود که اکثریت قریب به اتفاق جامعۀ افغانستان بی سواد بودند و بسیاری از بزرگسالان کشور هم با توجه به سنّ بالایی که داشتند، نمی توانستند در مدارس جدید مشغول به تحصیل شوند.

امان الله خان برای رفع این مشکل، در کنار مدارس جدید و مکتب خانه های سنتی، برای اولین مرتبه

صنف های سواد آموزی را که در آن زمان به «اکابر» شهرت داشت، تحت نظارت دولت در کابل راه اندازی کرد. در این صنف ها افراد بزرگسال که سواد خواندن و نوشتن را نداشتند، مشغول تحصیل شدند.

در دوران ظاهر شاه فعالیت های سواد آموزی برای بزرگسالان به طور مناسب ادامه داشت؛ اما بعد از ختم دورۀ ظاهر شاه، هجوم قشون شوروی سابق به افغانستان، جنگ های داخلی و حکومت طالبان در این کشور نه تنها در بخش سواد آموزی پیشرفتی به وجود نیامد؛ بلکه حرکت منفی نیز آغاز گردید.

پس از سقوط حکومت طالبان و کمک های جامعۀ جهانی در عرصۀ معارف و برنامۀ سوادآموزی خصوصاً بعد از سال ۲۰۰۸ میلادی به این‌سو ادارۀ اسکان بشری ملل متحد (UN, Habitat) و ادارۀ علمی و فرهنگی سازمان ملل (یونسکو) نیز با نهادهای مختلف دولت افغانستان به خصوص وزارت معارف در راستای بلند ‌بردن سطح سواد در این کشور همکاری داشته که مرحلۀ اول برنامۀ سوادآموزی در سال ۲۰۰۸ با کمک ۳۸ میلیون دالری کشور جاپان آغاز شد و تا هنوز با همکاری یونسکو، سازمان کی یر، یونسیف، صلیب سرخ و ده ها مؤسسۀ دیگر خارجی ادامه دارد؛ اما به علت فساد اداری، ضعف در مدیریت کاری، فقر اقتصادی، جنگ و ناامنی و مشکلات اجتماعی، افغانستان تا کنون نتوانسته سطح گراف بی سوادان را درا ین کشور پایین بیاورد، حتا که بعد از کشورهای بورکینا فاسو و جمهوری افریقای مرکزی بیشترین بی سوادان را دارد.[17]

گفتار دوم – آموزش در دورۀ حکومت جمهوریت

در طی بیست سال حکومت جمهوریت آموزش و پرورش رشدی بی‌ سابقه در کشور داشت. مکاتب، دانشگاه‌ها و آموزشگاه‌های خصوصی زیاد در سراسر کشور ایجاد گردید.

در ولایاتی که پیش از آن شمار اندکی از مکاتب وجود داشت و خبری از دانشگاه ها و مراکز آموزشی نبود؛ دانشگاه‏های دولتی با دانشکده‏های مختلف ایجاد شد. همچنان تعداد مکاتب در سراسر کشور به گونۀ بی ‌پیشینه افزایش یافت. نهادهای آموزشی زیاد در مرکز و ولایات جهت ارایۀ خدمات آموزشی برای دانش‌ آموزان و محصلان ایجاد گردید.

در سیزده سال گذشته دروازه های مکاتب به روی کودکان افغان باز شدند. حکومت افغانستان و جامعۀ جهانی همواره از این موضوع به عنوان دست آورد بزرگ یاد می کند؛ ولی در طول سیزده سال گذشته مخالفت با معارف ادامه یافت، شماری از مکتب ها آتش زده شدند و تعدادی از معلمان نیز جان شان را از دست دادند.[18]

گفتار سوم آموزش در دوران امارت اسلامی

در دورۀ پنج سالۀ اول طالبان، دولت آنها دروازه های مکاتب دخترانه را بست و براساس برداشتی که آن ها از شریعت داشتند، مانع رفتن دختران به مکاتب می شدند. محدودیت طالبان در برابر زنان و دختران تنها در مکاتب محدود نبود، این دولت هرگونه کار زنان در بیرون از خانه را ممنوع کرد. برخی از معلمان در کابل و ولایات دیگر در دورۀ حاکمیت طالبان، مکاتب مخفی و زیرزمینی ایجاد کردند. دختران در این مکتب ها به صورت مخفی و به دور از دید طالبان درس می خواندند .[19] امارت اسلامی با برگشت شان به قدرت محدودیت ‌های زیادی را برای دختران و زنان افغانستان وضع نموده است. بیش از ۵۰۰ روز می‌شود که دختران بالاتر از صنوف ششم از رفتن به مکاتب محروم شده ‌اند. با وجود واکنش‌ های زیاد در مورد این تصمیم طالبان؛ اما با گذشت بیش از دو سال تا اکنون دروازه ‌های مکاتب به‌روی دختران دانش‌آموز باز نشده؛ بلکه محدودیت ‌های بیشتری بر زنان و دختران وضع شده‌اند.

طالبان پس از بسته کردن مکاتب، دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی را نیز به‌ روی دختران و زنان مسدود کرده و مانع کار این قشر در نهاد های غیردولتی شده‌اند که این تصمیم این دولت با واکنش ‌های تند ملی و بین‌المللی رو به‌ رو شده است.

با بسته شدن مکاتب، دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی به‌ روی دختران، مدارس دینی افزایش یافته و برخی از دختران به این مدارس می روند.[20]

مبحث دوم – ممنوعیت ها بر فراگیری علوم و نتایج آن

مبحث دوم، بر ممنوعیت ها بر زنان از فراگیری علوم و نتایج آن تمرکز کرده و ابعاد مختلف این مسائل را به بررسی خواهد گرفت.

گفتار اول دلایل ممنوعیت زنان از فراگیری علوم

محرومیت دختران از رفتن به مکتب درافغانستان به امر عادی تبدیل شده است. مقام های دولتی تنها ابراز نگرانی می کنند؛ ولی درعمل برنامه ‏یی برای پایان دادن به این محرومیت وجود ندارد. این محرومیت در مناطق مختلف افغانستان متفاوت است. در برخی از ولایات موانع کمتری در برابر تعلیم و آموزش دختران وجود دارد؛ اما در شماری از ولایت های دیگر شدیدترین محدودیت ها در برابر مکتب رفتن دختران وضع می شود. جنگ دوامدار، مخالفت طالبان با مکتب و سواد و همچنین رسوم ناپسند سبب شده، تا زنان  افغان به خدمات آموزشی دسترسی نداشته باشند.[21]

گفتار دوم نتایج منع تحصیل زنان

منع تحصیل زنان نتایج سوء ذیل را در پی دارد:

1 – بی سوادی زنان مانع اصلی پیشرفت جوامع است و تا زمانی که زنان یک کشور باسواد نشوند، توسعۀ انسانی در چنین جوامع دشوار و حتا ناممکن است.

2 – بی سوادی موجب كاهش توانايي فرد در ترقي زندگي شخصي و حيات اعضاي خانواده مي شود.

3 – یک زن اگر بی ‌سواد باشد، پنج نسل آینده بی‌ سواد خواهد بود؛ چون‌که آموزش و پرورش کودکان بسته‏گی به مادرانِ شان دارد. وقتی مادر بی‌ سواد باشد، تمام اطفال هم بی‌سواد می ‌مانند.[22]

4 – مادران بی سواد قادر به كمك به فرزندان خود در امور آموزشي نيستند و نمي توانند سرمشق خوبي در امر مطالعه به حساب آيند.

5 – مادران بی سواد اغلب عادات ضعيفي در فراگيري و رفتار هاي مشابهي نسبت به مسائل آموزشي فرزندان خود دارند.[23]

6 – ممانعت تحصیل زنان سبب عقب مانده گی فرهنگی زنان شده و سبب می گردد، در آینده ارزش های نوین  فرهنگی را نپذیرند .

7 – افزایش خرافه پرستی که سبب رشد جنگ، خشونت و تندروی در جامعه می گردد.[24]

8 – کاهش توانایی مشارکت خلاق در فعالیت های اجتماعی.

مبحث سوم  آمار سواد در افغانستان

سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) اعلام کرده است که از میان ۳۹ میلیون جمعیت افغانستان، ۱۲ میلیون تن از سواد محروم ‌اند. در این اعلامیۀ سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد (یونسکو) آمده است، با آن‌که نرخ سواد در افغانستان در ۱۰ سال گذشته از ۳۲ درصد در سال ۲۰۱۱ به ۴۳ درصد در سال ۲۰۱۸ افزایش یافته است؛ اما این کشور راه  طولانیِ در پیش دارد.

به گفتۀ این سازمان، از میان ۱۲ میلیون تنی که در افغانستان سواد ندارند، ۷.۲ میلیون آن زن و ۴.۸ میلیون تن آن مرد می‏ باشند. در همین حال، یونسکو گفته است که در نتیجه نتیجۀ تحولات اخیر و افزایش روزافزون شمار آواره‌گان در افغانستان ۴.۲ میلیون کودک از جمله ۲.۲ میلیون کودک دختر از آموزش محروم شده‌اند.[25]

نتیجه گیری

  • هر چه افراد جامعه به سمت باسواد شدن پیش روند، یقیناً آن جامعه به سمت توسعه سیر و تحول خواهد کرد.
  • بی سوادی يكي از مشكلات عمدة اجتماعي است که سبب فقر، بيكاري، مشکلات صحی شده و  بر اقتصاد، پرداخت ماليات سالانه و… تأثیر دارد.
  • بی سوادی در جهان امروزی به حیث یک پدیدۀ نامیمون، مورد تنفر ملت ها و دولت ها قرار گرفته و همه سعی دارند، تا این ویروس مشکل آفرین را از جوامع برداشته، آموزش سواد را به حیث ضرورت جدی جهت دفع دشواری ها و چالش های فراراه شان قرار دهند.

پیشنهادات

موارد زیر جهت پیشرفت واقعی در عرصه آموزش سواد حیاتی و کم ساختن میزان بی سوادی در کشور، پیشنهاد می‏ گردد:

1 – زمینۀ برای باسواد سازی فراهم، مراکز سوادآموزی فعال و هیچ ممانعتی در برابر سواد آموزی وجود نداشته باشد.

2 – برای نجات از پدیدۀ شوم بی سوادی نیاز است، یک کمپاین ملی توسط رسانه ها، ادارات دولتی، نهاد های مدنی، شرکت های خصوصی و سازمان های بین المللی، صورت بگیرد، تا همه باهم علیه این پدیده پیکار نمایند.

3 – برای معینیت سواد آموزی بودجۀ کافی در نظر گرفته شود، تا مراکز بیشتر سوادآموزی را باز گشایی کنند.

4 – دولت افغانستان عوامل عدم حضور و علاقۀ مردم به کورس های سواد آموزی را ریشه یابی نموده و آنرا از طریق اطلاع دهی فواید و اهمیت سواد به مردم پایان دهد.


فهرست منابع:

[1] – https://yavari.ir   و   https://fa.m.wikipedia.org

[2] – قانون معارف، ماده (35)، تاریخ نشر: (3) اسد سال 1387 هـ ش، نمبرمسلسل (955) .

[3] – قانون معارف، ماده (35)، تاریخ نشر: (3) اسد سال 1387 هـ ش، نمبرمسلسل (955) .

[4] – قانون معارف، ماده (36)، تاریخ نشر: (3) اسد سال 1387 هـ ش، نمبرمسلسل (955) .

[5] – سوره زمر آیت 9

[6]https://yavari.ir

[7] – سوره نحل آیت 58

[8]http://yasasadabad.blogfa.com/post/62

[9]  – قانون اساسی افغانستان ، ماده (43) ، مصوب (14) جدی سال 1382 هـ ش .

[10]  – قانون اساسی افغانستان ، ماده (44) ، مصوب (14) جدی سال 1382 هـ ش .

[11] – قانون اساسی افغانستان ، ماده(45) ، مصوب (14) جدی سال 1382 هـ ش .

[12] – قانون اساسی افغانستان ، ماده (46)، مصوب (14) جدی سال 1382 هـ ش .

[13] – قانون معارف، ماده (4) ، تاریخ نشر: (3) اسد سال 1387 هـ ش، نمبرمسلسل (955) .

[14]  – قانون معارف، ماده (37) ، تاریخ نشر: (3) اسد سال 1387 هـ ش، نمبرمسلسل (955) .

[15] – قانون معارف، ماده (3) ، تاریخ نشر: (3) اسد سال 1387 هـ ش، نمبرمسلسل (955) .

[16] -اعلامیه جهانی حقوق بشر، ماده 26، مصوب (10) دسامبرسال 1948 م ( مطابق 19/9/1327 هـ ش )، مجمع عمومی سازمان ملل متحد .

[17]https://csrskabul.com سواد آموزی، ضرورت جامعه انسانی

[18]https://amp-dw-com.cdn.ampproject.org/v/s/amp.dw.com

[19]https://amp-dw-com.cdn.ampproject.org/v/s/amp.dw.com

[20]https://www.etilaatroz.com

[21]https://amp-dw-com.cdn.ampproject.org/v/s/amp.dw.com

[22]https://www.etilaatroz.com

[23]https://cofelink.com

[24]– روز جهانی سواد و آرزو های برباد رفته کودکان افغان ، 17/6/1397 هـ ش . https://p.dw.com/p/34XK3

[25]– روزنامه 8 صبح، روزجهانی سواد؛ 12 میلیون تن در افغانستان از نعمت سواد محروم اند،17/6/1400 هـ ش .

نوشته‌های مشابه